هفته سی ام بارداری
سلام گل پسری میدونم که حالت خوبه چون همین شنبه که گذشت دیدمت بالاخره رفتیم سونو کلی بزرگتر شده بودی ماشالا 1363 کیلوگرم شده بودی تو هفته سی ام بودی و کلی از قبل بزرگتر شده بودی من و بابا میثم خیلی ذوقتو کردیم دقیقا همون شب سرویس خوابت رسید و با کمک مامان جون و بابا جون و خاله ها وسایلت و چیدیم از چیدمان وسایلت عکس گرفتم که به محض اینکه وقت کنم عکساشونو برات میزارم فعلا فقط تو اتاقت جای خودت خالیه.دکتر گفت این کوچولو باید حداقل تا چهارم و پنجم مهر بدنیا اومده باشه خوب پسری منتظرتیم هر وقت خواستی بیا فقط سالم و سرحال .
این روزا با این که دیگه دارم چاقتر میشم و کمر دردم به اوج خودش رسیده ولی همرو بیخیال شدم و روزا رو میشمارم تا بیای تقریبا شبا هم از دستت خواب ندارم تا صبح بیدارم حتی نمیتونم دراز بکشم بابا میثم واسه خودش تخت میگیره میخابه خوش به حالش حتی الان هم خوابه
عیبی نداره بازم تحمل میکنم فقط سرکار رفتنه که خیلی سخته چون هواهم خیلی گرمه منم که دو برابر همه آدما گرمم میشه به خاطر شما ولی بازم تحمل میکنم پسر کوچولو مواظب خودت باش که این گرما اذیتت نکنه چون خیلی نگرانتم .ماه هفت هم داره کم کم تموم میشه داریم وارد ماه هشت میشیم تا اینجا که مامان و اذیت نکردی خیلی پسر خوبی بودی عزیزم و میدونم که تا آخرش هم همینطوری میمونی چون خیلی آقایی تو سونوگرافی صورتتو کامل دیدم واقعا معلوم بود که خیلی بزرگ شدی ماشالا ماشالا عشقم نمیدونم قراره چه شکلی باشی و هر شکلی که داشته باشی بدون مامان و بابا عاشقتن و تو همه زندگیشون هستی هیراد عزیزم.